مقالات آرشیو خبر ها
مؤلفۀ عُزلَـــــــت *

مؤلفۀ عُزلَـــــــت *

 

جمله‌ای معروف در یکی از سکانس‌های فیلم «مسافران» ساخته‌ی ماندگار بهرام بیضایی از زبان یکی از شخصیت‌‌های این فیلم به این عنوان بیان می‌شود که: «لعنت به جاده‌ها اگر معناشون جداییـــه» لعنت، جاده و جدایی سه مولفه‌ی اصلی این جمله‌ی پرمعنا و در عین‌حال هشداردهنده و گزنده است. برای ما یوونتوسی‌ها این جاده به مثابه مسیری رو به حضیض و زوال است که با متصلب‌ترین استراتژی‌های مدیریتی و تاکتیکی ما را بیشتر از هر زمان دیگری درمانده و دور از هویت متبخترانه و افتخارآمیزمان کرده است. جاده‌ای بن‌بست که شب گذشته یک‌بار دیگر چیزی در وجود ما را به قتل رساند. شاید وقت آن رسیده باشد ما نیز خشم‌مان را با نثار «لعنت» به هر جاده، اتوبان، بزرگراه، کمربندی و کوره‌راهــی رساتر از همیشه فریاد بزنیـــم.

 

یووه دیشب با جنگندگی و مدیریت صحیح بازی را شروع کرد و ضد حملات مرگبارش بارها آنها را در آستانه فتح دروازه سویا پیش برد. چه کسی‌باور می‌کرد مویس کین آن بازی درخشان را در نوک حمله برای تیم انجام دهد. توپ‌ربایی، حمل‌توپ و سرعت و نفوذ کین آنقدر غافلگیرکننده بود که یادمان انداخت چگونه معصومانه مدت‌ها مهاجمی با این مختصات در ترکیب نداشتیم.

 

هر قدر برمر، گاتی و دنیلو در خط دفاع مقتدرانه وظایف‌شان را انجام می‌دادند، فجولی و کین نیز در میانه و نوک به هواداران امید می‌پاشیدند. با اینکه ضریب اشتباهات کوادرادو و قتلِ فرصت‌ها توسط ربیو اوج می‌گرفت اما خیال‌مان راحت بود که امدادی غیبی دروازه تیم را بسته نگه خواهد داشت. خدایان سنگربانیِ کوه اُلمپ در شزنـــی حلول کرده بودند و رفلکس‌ها و جایگیری‌های او بوی بهشت و رستگاری می‌دادند. با کین و شزنی هر اتفاقی هم که می‌افتاد اما «امـید» در عمقِ ناامیدی‌های‌مان نمی‌مـــرد.

 

13 دقیقه از نیمه دوم گذشته بود که بی‌تدبیریِ الگری موازنه‌ی خط قدرتِ خدایان را برهم زد و خروج کین اگرچه گلِ شیطانی ولاهوویچ را به همراه داشت اما باطل‌السحری شد همطراز با خشم و نفرین خدایان. ولاهوویچ در تمام دقایق بعدی، تجسد یک روح سترون در زمین بود و شزنی نیز علی‌رغم استفاده از تتمه قدرت ماورایی‌اش اما در نهایت نتوانست سقوط را به تأخیر بیاندازد.

 

اشتباه یوونتوس آنجا بود که بعد از رسیدن به گل، نه‌تنها هیچ برنامه‌ای برای مدیریت 25 دقیقه پایانی بازی نداشت بلکه ترجیح داد مثل تمام 65 دقیقه قبلی‌اش ویترینی دل‌ریش‌کننده از موقعیت‌سازی و فرصت‌سوزی را تکرار کند تا رقیب پر انگیزه‌اش استفاده صحیح از 25 دقیقه پایانی را برای آنها تدریس کند.

 

یوونتوس بعد از گلِ ولاهوویچ ناگهان به خواب رفت، ضریب اشتباهات بازیکنانش تصاعدی بالا رفت، انرژی بازیکنان و کلِ تیم به وضوح کاهش یافت و هیچ نیرویی برای تحقق رویاها‌ و آرزوها باقی نماند.

 

خلاصه آنکه ما یک بار دیگر باختیم. افسوس، افسوس و افسوس. خسته شدیم از بس افسوس خوردیم؛ همانطور که چند سال پیش نیز خسته شده بودیم از بس قهرمانی‌هایمان در سری A را در پایان فصل به هم تبریک می‌گفتیم.

 

سریال باخت‌های یوونتوس آنقدر زیاد شده که در حال تکثیر و تولید فصل‌های جدید است. التهاب برای ما هواداران همچنان ادامه خواهد داشت و فعلاً هیچ مرهمی بر زخم‌ِ تیره‌روزی‌های ما افاقه نخواهد کرد. دوست داشتم تابلویی منقش به مکس الگری و جمله دیوانه‌کننده‌اش پس از پایان این بازی: «باید به دومی در سری A و بازی بعدی‌مان مقابل امپولی متمرکز شویم. » به دیوار اتاقم نصب و با دارت‌های ترقه‌ای به آن می‌کوفتـــم، بلکه از میزان انباشت خشم و نفرتم کاسته شود.

 

*********************

 

بد نیست به صورت اجمالی نیم‌نگاهی نیز به عملکرد سایر بازیکنان بیاندازیم:

 

دی‌ماریا: در شب تلخ سویل، با ارائه یک بازیِ ناباورانه و ناامیدانه، بدترین فرم ممکن را به نمایش گذاشت.

 

کوادرادو: بالاترین ضریب اشتباه را در میان تمام بازیکنان یوونتوس داشت.

 

ایلینگ جونیور: آشکارا تحت‌تأثیر شرایط ملتهب بازی، جو استادیوم و تجربه حساس بین‌المللی‌اش بود و کاملاً منفعل و خنثی‌شده 88 دقیقه در زمین حضوری بی‌اثر داشت.

 

کیه‌زا: در ترکیبِ تیم همچنان پر اشتباه، بی‌فایده، سردرگم و تباه است.

 

میلیک: در دو ماه اخیر عملاً هیچ‌کاره و بدردنخور بوده و کم‌ترین سودی به حال تیم نداشته است. ادامه این مسیر بی‌تردید باید مسدود شود. او با این وضعیت به کار یوونتوس نخواهد آمد.

 

برمر و گاتی: علی‌رغم تمام کمبودهای‌شان اما بسیار امیدبخش و با صلابت هستند. می‌توان بیشتر از اینها روی این دو مدافع حساب باز کرد.

 

فجولی: روز به روز بهتر می‌شود و امیدواریم برخورد سهمگینی که منجر به خروجش از بازی شد او را زمین‌گیر نکند.

 

لوکاتلی: همچنان یک بازیکن میان‌رده که بیش از اندازه به او توجه و لطف شده است.

 

ربیو: در فصلی که فقدان یک هافبک همه‌کاره همچون سال‌های اخیر کمر یوونتوس را شکسته او اندکی بهتر از همیشه‌اش است اما خودخواهی‌های دیشب او در کنار افت فیزیکی‌اش در وقت‌های اضافی به ما یادآور شد که او هرچند «بهتر شده» اما همچنان تا تبدیل شدن به ستاره در خط میانی بیانکونری‌ کیلومترها راه‌پیمایی در پیش دارد.

 

میرتی: وارد زمین که شد هیچ‌کس توقع تغییر از او نداشت. کوچک‌تر از آن بود که بتواند شرایط را به نفع یووه تغییر دهد اما ناهماهنگی و اشتباهاتش آشکارا تعویضش به جای لوکاتلی را سوزاند.

 

پاردس: حتی چسب بالای ابرویش نیز نتوانست بخت او را بگشاید و هاله‌ای از عملکرد نسبتاً امیدوارکننده‌اش در مقابل کرمونه‌زه را تکرار کند. او باید نخستین دیپورتی یووه در پایان این فصل باشد.

 

کوستیچ: ایلینگ جونیور آنقدر بی‌اثر بود که تقریباً از نیمه دوم آمدن او را انتظار می‌کشیدیم. او در وقت‌های اضافی علی‌رغم دستپاچگی‌های تیم، با سانترهایش تا آنجا که می‌توانست تلاش کرد به تیم کمک کند اما ناتوانی و تمام شدنِ قدرت تیم را هیچ سانتری نمی‌توانست به گل تبدیل کند؛ کوستیچ که جای خود دارد.

 

پینسولیو و پرین: ارکستر دو نفره‌ی آنها از دقیقه 70 در کنار زمین تا ثانیه پایانی بازی تمام‌قد سعی کرد تا هر آنچه از انگیزش و خیزش نیاز است را نثار بازیکنان داخل زمین کند. از تلاش برای کم‌کاری توپ‌جمع‌کن‌های استادیوم تا دعوت به جلو کشیدن تیم و مبارزه تا آخرین نفس را انجام دادند عافل از آنکه نفس‌ها و جانِ بانوی‌پیر به شماره و احتضار افتاده بود.

 

― ― - ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ― ―

 

* برگرفته از نام آلبوم موسیقایی ساخته‌ی «محسن نامجو» در سال 2017


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
حامد
حامد «خبرنگار»
ارتباط با نگارنده: